او خواهد آمد

اللهم اجعلنی من خیر انصاره و اعوانه.... و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه...

او خواهد آمد

اللهم اجعلنی من خیر انصاره و اعوانه.... و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه...

او خواهد آمد

"الناس علی دین ملوکهم..."
.
.
.
یعنی می‌شود...

ما هم بر همان دین سید علی باشیم؟!...


*اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک...

یاعلی

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

فقط حیدر امیرالمؤمنین است...

سادات | دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۳۱ ب.ظ

علی راه سعادت ، روح دین است

علی تفسیر قرآن مبین است 

ولایت بی علی معنا ندارد

علی بر تارک دین چون نگین است

علی روشن ترین راه رسیدن

علی زیباترین زیباترین است

شهادت می دهد چشمان تاریخ

علی مردی حماسه آفرین است

عروجش روی دوش مصطفی گفت

که او خاکی ترین بالانشین است

علی بیدار شب های سجود است

علی نور و سراج العارفین است

دل شب های نخلستان صدای

مناجات علی بس دلنشین است

بنازم رقص شمشیر علی را

که در اوج کشاکش آتشین است

به پایش عَمرها افتاده عُمری

که او فاتح ترین فاتحین است

همین یک حرف بس در وصف مولا

که استاد یل ام البنین است

و از سرچشمه ی فیض نگاهش

هزاران مثل سلمان خوشه چین است

فدای آن امیر شیرمردی

که نامش زینت عرش برین است

علی یار دل آرای رسول است

که در ایمان و اخلاص اولین است

خدا را شکر می گویم امامم

علی اول مسلمان زمین است

ولادت کعبه و مسجد شهادت

در این فیض اولین و آخرین است

به شوق لا فتی لا سیف می خواند

مدیحه خوان او روح الامین است

به کوری دو چشم دشمنانش

"فقط حیدر امیرالمومنین است"

 

شاعر: وحید محمدی

 

 

 

 

  • سادات

نظرات  (۹)

سسلام.
باپست ماه عسل در کربلا منتظر حضورتون ونظر های زیبای شما هستم........

خداقوت....
  • علیرضا بیگدلی
  • سلام
    بروز هستم با عنوان : خواهرم! عکس ات را در فضای مجازی دریاب...
    منتظر حضور و نظر شما
    به آدرس :
    http://farhangeparvaz.blog.ir/1393/02/26/aks312312
    وبلاگ:فرهنگ پرواز

    فقط حیدر امیرالمومنین است ...
    در وصف تو امیر خوبی‌ها هر چه قلم قاصر، هرچه مرکب ناتوان و هرچه اندیشه از ابتدای خلقت است، ناتوان است. عطر سیب وجودت عالم را معطر کرده است، مولای بهار! پس مرا ببخش که جسارت کردم و خواستم شکوه مردانگی‌ات را با سبدی از واژه‌های زمینی به توصیف بنشینم.
    آیا روایت صحیح السند و معتبری مبنی بر ولادت امیر مؤمنان (ع) در کعبه وجود دارد ؟
    جواب را در وبلاگ بفرمائید...
    http://sajjad-m.blog.ir/page/%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-1

    در روایات آمده است که در روزهای آخر حیات آقا امیر المومنین هنگامی که در بستر شهادت بودند گروهی از شیعیان جهت عیادت ایشان بر بالینش حاضر شدند که در میان آنها صعصعه بن صوحان از بزرگان شیعه و از اهالی کوفه بود. صعصعه از راویان مورد اعتماد اهل تشیع و حتی اهل تسنن می باشد که هر آنچه از ایشان روایات شده مورد قبول همگان می باشد.

    ایشان در آن روز از آقا امیرالمومنین سوال پرسیدند که:


    - یا علی (ع) شما برترید یا حضرت آدم؟

    آقا امیرالمومنین فرمودند: ای صعصعه خود را تقدیس نمودن زشت و ناپسند است و اگر سخن پروردگار نبود که فرمودند: (از نعمتهای پروردگار خویش ( برای مردم ) سخن بگو. سوره ضحی آیه 11 ) پاسخت را نمی دادم. من برتر از آدم هستم زیرا حضرت باریتعالی همه نعمتهای پاک بهشتی را بر آدم حلال کرد و فقط خوردن گندم را بر ایشان نهی فرمود ولی آدم از فرمان خداوند سرپیچی کرد و از آن گندم خورد. در حالیکه خداوند مرا از هیچگونه نعمتی منع نکرده و مرا از خوردن گندم نیز نهی نفرمود ولی من از خوردن گندم از روی رغبت و اشتیاق دوری نمودم.

    ( توضیح آنکه آقا امیرالمومنین تا آخر عمر مبارکشان نان جو میل فرمودند و هرگز نان گندم نخوردند)

    سپس صعصعه گفت: ای اقا شما برترید یا نوح؟

    آقا امیرالمومنین فرمودند: من برتر از نوح هستم، زیرا آنچه را باید تحمل می کرد تحمل کرد ولی هنگامی که از قومش عناد و سرپیچی دید بر اذیت و آزار آنان صبر نکرد و دعا کرد و گفت : ( خداوندا هیچکس از کافران را بر روی زمین مگذار. سوره نوح آیه 26)  اما من بعد از بهترین یار و دوستم آقا رسول الله (ص) اذیت و آزار و عناد ورزی قومم را تحمل کردم در حالیکه به من ظلم فراوانی کردند و من صبر کردم و ایشان را (به بد ) دعا نکردم.

    سپس صعصعه گفت: ای آقا شما برترید یا ابراهیم؟

    آقا امیرالمومنین فرمودند: من برترم. زیرا ابراهیم گفت: ( پروردگارا به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می کنی؟ ندا آمد مگر ایمان نیاورده ای؟ ابراهیم گفت: چرا، ولی (می خواهم) تا دلم آرامش یابد. سوره بقره آیه 260) ولی من گفته ام و می گویم: اگر پرده ( حقیقت) برداشته شود ذره ایی بر یقین من افزوده نخواهد شد. ( توضیح آنکه آقا امیرالمومنین در مقام عین الیقین بوده اند)

    صعصعه گفت: ای آقا شما برترید یا موسی؟

    آقا امیرالمومنین فرمودند: من از موسی برترم. زیرا وقتی خدا موسی را امر کرد به سوی فرعون برود و رسالتش را به او ابلاغ نماید گفت: ( پروردگارا من کسی از ایشان را کشته ام می ترسم مرا بکشند. سوره قصص آیه 33) ولی زمانی که یار و دوستم آقا رسول الله (ص) به امر خداوند مرا امر فرمودند که به مشرکین مکه سوره برائت را ابلاغ نمایم در حالیکه من بسیاری از مردان و بزرگان آنها را به قتل رسانده بودم لحظه ایی درنگ نکردم و به تنهایی و بدون ترس به سوی کفار مکه رفتم و در میان آنان ایستادم و در حالیکه صدای خودم را بلند کرده بودم آیات سوره برائت را برای آنها تلاوت نمودم و آنها به دقت گوش می کردند.

    صعصعه گفت: ای آقا شما برترید یا عیسی؟

    آقا امیرالمومنین فرمودند: من برترم. زیرا وقتی مریم دختر عمران می خواست عیسی را وضع حمل نماید داخل بیت المقدس بود، بر ایشان ندا آمد که ای مریم از بیت المقدس خارج شو چرا که این مکان عبادت است نه وضع حمل. پس خارج شد ( تا درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید. سوره مریم آیه 23) اما مادر من فاطمه دختر اسد زمانی که ولادتم نزدیک شد به سوی خانه خدا آمد و به کعبه پناه برد، از پروردگارش درخواست نمود که وضع حمل را بر ایشان آسان گرداند، در آن هنگام دیوار خانه خدا شکافته شد و ندایی آمد که: ای فاطمه داخل شو! پس داخل شد و دیوار به حال قبلی برگشت و مادرم مرا در حرم الهی و خانه امن الهی بدنیا آورد.

    منبع: اکتشفتُ الحقیقه نوشته هشام آل قطیط چاپ بیروت سال 2000


    از روز ازل تا به ابد نیســــــــــــــــت به دنیا     هم رتبه و هم شـــــــــــان علی آن شه والا


    بر تارک عالم بدرخشـــــــــید چو خورشید     تاریخ ندیده ست بســــــــــــــــــانش یل دانا


    تفسیر نمی شد لغتی همچو شــــجاعت     گر نامده بُد ســـــــــــــــــــرور ما حضرت مولا


    او یار پیمبر بُد و غمخوار رســـــــــــــــــالت     کاو جان عزیزش به کف اش بــــوده به هرجا


    از نور وجودش همه جا روشـــــــن و پر نور     از جام وجودش همه ســــــــرمست ز صهبا


    از نسـل بنی هاشم و از آل قریشی ست     آن نفس پیمبر علـــــــــــــــــــــوی قامع اعدا


    از مادر و از باب برد ارث ز هاشـــــــــــــــــم     ضرغام صفت، شیر خدا زاهـــــــــــــــد شبها


    در ماه فروزان به جـهان دیده گشوده ست     آن نادره فرزنــــــــــــــــــــــــد ابیطالب و بطحا


    در ماه رجب طلعت ســــــــعدش به در آمد     حیرت زده شد عقـــــــــــل از این طلعت زیبا


    قنداق نکرده ست چو او قابله دهـــــــــــــر     بعد از قد رعــــــــنای محمـــــــــــــد گل طاها


    در بیت خدا آن حرم امــــــــــــــــــــن الهی     جز بنت اســـــــــــــــــد فاطمه ناورده پسر را


    از شدت شادی و مباهات بســـــــــــــایید     هاشم سر فخرش به ســـــــــــــماوات و ثریا


    با آمدنش حیـــــــــــــــــــــدر کرار ز آن بیت     غوغا و غریوی شــــــــــــــــــده برپای ز عنقا


    آن کودک زیبا و مطهر هــــــــــــــــمه بردند     بر روی ســـــــــــــر دست چه زیبا و چه رعنا


    دردانه چو از کعــــــــــــــبه برون آمد و تابید     از جیب فلک آمده بیـــــــــــــــــــرون ید بیضا


    "مخلص" که ندارد ز خودش راحله ای چند     این شعر سروده ست برد بر ســــــر عقبی


    تقدیم کند سوی علی قاســـــــــم رضوان     تا اخــــــــــــــــــــذ نماید ز یدش جنت اعلی



    فتح الله آقاخانی (مخلص) - اصـفهان -

    رجب المـــرجب 1433 خـردادماه 1391

    .... از بیابان بوی گندم مانده است

    عشق روی دست مردم مانده است

     

    آسمان بازیچه ی طوفان ماست

    ابر نعش آه سرگردان ماست....

     

    باز هم یک روز طوفان می شود

    هر چه می خواهد خدا آن می شود

     

    می روم افتان و خیزان تا غدیر

    باده ها می نوشم از جوشن کبیر

     

    آب زمزم در دل صحرا خوش است

    باده نوشی از کف مولا خوش است

     

    فاش می گویم که مولایم علیست

    آفتاب صبح فردایم علیست

     

    هر که در عشق علی گم می شود

     مثل گل محبوب مردم می شود 

     

    تا علی گفتم زبان آتش گرفت

    پیش چشمم آسمان آتش گرفت

    .......

    آسمان رقصید و بارانی شدیم

    موج زد دریا و طوفانی شدیم

     

    بغض چندین ساله ی ما باز شد

    یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

     

    یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

    عشق ما را باز هم شرمنده کرد

     

    یا علی گفتیم و گلها وا شدند

    عشق آمد قطره ها دریا شدند

     

    یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم

    مست از آن دستی که می دانی شدیم

     

    یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت

    کوفه در تزویر خود پایان گرفت

     

    کوفه یعنی دستهای ناتنی

    کوفه یعنی مردهای منحنی

     

    کوفه یعنی مرد آری مرد نیست

    یا اگر هم هست صاحب درد نیست

     

    عده ای رندان بازاری شدند

    عده ای رسوایی جاری شدند

     

    آن همه دستی که در شب طی شدند 

    ابن ملجم های پی در پی شدند........

     

    از سکوت و گریه سرشارم علی

    تا همیشه دوستت دارم علی

     

     

           - دکتر محمود اکرامی فر -

           کتاب: « دریا تشنه است »

    زیبا
    ممنون :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">