چقدر ما به هم شباهت نداریم...

می توانم گوشم به رسانه های بیگانه باشد و از آمریکا و اروپا هر چیزی را ببینم الا فقر و بی خانمانی و سقوط فرهنگی و سرکوب اعتراض های مردمی را و خودم را روشنفکر بدانم!

می توانم هنوز از جام دوهزار و خدا سرمست باشم و اصلاً نه بحرین را ببینم نه عربستان را نه عراق را نه افغانستان را نه آذربایجان را نه سوریه و... و خودم را آدم حساب کنم!

می توانم خودم را با ماه رمضان سر گرم کنم و آنقدر ختم قرآن و دعا بگیرم که فرصتی برای باخبر شدن از پیکره امت اسلامی نداشته باشم و بعد بگویم راستی میانمار کجاست؟ و خودم را مسلمان بدانم!

می توانم دعای عهد و فرج را باهم بخوانم و چند کیلو اشک بریزم و به اطلاعاتی که اتفاقی از غرب و آخرالزمان گیرم آمده دل خوش باشم وخودم را منتظر بصیر بدانم!

اما

کسی هست که در بازارهای قدم می زند بر روی فرش های ما گام می گذارد با ما زیارت خانه خدا می کند و آنقدر به همه ما سر می زند که وقتی خودش را معرفی کند همه می گویند او را قبلاً دیده اند و حتی اگر سر هم نزند با قلبی که او دارد کار سختی نیست که از حال همه باخبر باشد وقتی خودش قلب عالم است...!!!

و او نمی تواند!

نمی تواند تحمل کند بی عدالتی و فشاری که مردم بحرین و عربستان را زیر چنگال خودش گرفته و پیاده روی فرزندان شیاطین را در خیابان های آذربایجان و غصه های ملت افغان و انفجار ها و کشتارهای پی درپی عراق و سوریه و حال مصر و یمن و اردن را و ...و حتی حال روز مردم غرب چه برسد به تحمل پشته هایی که از کشته های میانمار درست شده!

اما هنوز می تواند برایمان استغفار کند و برایمان دعا کند و دعا نکند خدا ما را با قوم دیگری عوض کند!!!

می توانم تحمل کنم قلبش تنگ می شود سینه اش می سوزد اشکش جاری می شود و یک تنه برای امتش رنج می کشد؟!؟!

اللهم عجل لولیک الفرج