سلطان طوس...
سادات | چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ
تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو میشود
شیر هم در پای چشمان تو آهو میشود
نیست فرقی بین رب و عبدِ عین رب شده
گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو میشود
مِهر تو در سنگ هم کار خودش را میکند
شیشه در همسایگیِ عطر خوشبو میشود
تو به ما پا میدهی و ما کلیمت میشویم
لال هم در این حرم مرغ سخنگو میشود
دست خالی بودن ما نیست کتمان کردنی
دست ما هر بار سائل میشود، رو میشود
چشم جاری از تمام چشمهها بالاتر است
آب سقاخانه هم محتاج این جو میشود
این مژههایم اگر پیش تو باشد بهتر است
لااقل یک گوشه از صحن تو جارو میشود
پنجره پولاد تو آخر شفایم میدهد
باز هم در صحنهای تو هیاهو میشود
علی اکبر لطیفیان
***
تسلیـــــــــت...
- ۹۴/۰۹/۱۸